غش
این کلمه امروزه به دو معنی در فارسی به کار میرود:
۱- به معنای مادهای که از راه تقلّب در چیزی قیمتی داخل کنند، مانند مس اضافی در طلا و آب در شیر و جز اینها. این کلمه خاصه در ترکیب “غلّ و غش” مصطلح است و به تنهایی نیز به کار میرود.
“زبان از غیبت نگاه نتواند داشت و دل از غلّ و غش پاک نتواند کرد.” (کیمیای سعادت، ج۲)
۲- به معنای بیهوشی. اصل کلمه به این معنی در عربی غشی بر وزن نفی است و در آثار قدیم ادبیات فارسی نیز غالبا به همین صورت استعمال میشده است.
“عکرمه چون مصحف از هم باز کردی وی را غشی افتادی.” (کیمیای سعادت، ج۱)
با اینهمه تلفظ غش، که امروزه تنها تلفظ متداول فارسیزبانان است در قدیم نیز به کار میرفته است:
زان شراب ناب بیغش ده که اندر صومعه
صوفی صافی به بوی جرعهای غش میکند
(سلمان ساوجی)
– نجفی، ابوالحسن. (۱۳۸۹). غلط ننویسیم، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ پانزدهم، ص. ۲۸۱.
انجمن علمی ویراستاری ایران به همت15 نفر از استادان دانشگاه تشکیل گردید و پس از ارائه درخواست مجوز در تاریخ 98/12/5 در کمسیون انجمن های علمی وزارت علوم بررسی و موافقت اولیه آن صادر شد.