بر پایهٔ پژوهشهای دکتر محمد معین و سیدمحمد مشکات، شمار واژگان آفریدهٔ ابنسینا در «دانشنامهٔ علایی» و «رگشناسی» ۱۰۳۹ واژه است.
برخی واژههای ساختهٔ ابنسینا در این دو اثر سترگ چنیناند:
«بُرینش» بهجای قطع (که در ریاضی و انداهه به کار میرفت)،
«پذیرا» بهجای قابل (در فلسفه)،
«روان» بهجای نفس،
«سربهسر» بهجای مساوی،
«کُنا» بهجای فاعل،
«گداخته» بهجای مایع،
«مایگی» بهجای مادیّت،
«نهاد» بهجای وضع،
«یکیای» بهجای وحدت،
«ایستادگی بهخودیخود» بهجای قائمِبالذاتبودن،
«بالش» (نمو، از بن واژهٔ بالیدن)،
«بَستَناکی» بهجای انجماد،
«بهرهپذیر» بهجای قابل قسمت،
«بیگسستگی» بهجای لاینقطع،
«پیداگر و پیوندپذیر»،
«جانِ سخنگویا» بهجای نفسِ ناطقه،
«جُنبایی» بهجای حرکت جنبشدار،
«جنبشِ راست» بهجای حرکتِ مستقیم،
«جنبش گِرد» بهجای حرکتِ مستدیر،
«چهچیزی» بهجای ماهیت دیرجنب،
«رایش» بهجای علمِ ریاضی،
«روشنسرشتی»،
«زایشدِه» بهجای مولّد،
«زِفر زبرین» بهجای فکِ اعلی،
«زِفر زیرین» بهجای فکِ اسفل،
«شاید بود» بهجای امکان،
«گوهر روینده» بهجای جوهر نامی،
«نادیداری» بهجای باطنی،
«هرآینگیبودن» بهجای وجوب،
«حدِّ کِهین»،
«حدِّ مِهین»،
«حدِّ میانگین»،
«علمِ ترازو» بهجای علمِ منطق،
«علمِ سپس طبیعت» بهجای علم مابعدالطبیعه،
«نبض درنگی»،
«نبض دمادم»،
«نبض ستبر»
و «نبض لرزنده».
مهیار دیباور، «پیشینهٔ واژهپردازی در پارسی پس از اسلام»، ۱تیر۱۳۹۳، بازبینی شده در ۲اسفند۱۳۹۳.